Trade & Industry Doc
صفحه نخست
مدیریت
كارتابل من
ارسال سند
ورود به سامانه
ثبت نام
طرح پژوهشی
/
توانمندسازی بنگاههای صنعت پوشاک
مشخصات سند
نظرات
مجري
میثم بشیری
مجري
رضا تازيکي
مجري
بهروز دینی
مجري
صديقه تدريس حسني
مجري
برزين جعفرتاش
مجري
ميثم نريماني
مجري
مصطفی محمدی
مجري
الهام پیروز
مجري
مهديه فرازکيش
مجري
حامد عادلي نيک
مجري
کامران زاهدفر
مجري
سعید شفیعی
كد طرح
محل اجرای طرح
موسسه مطالعات و پژوهشهاي بازرگاني
كارفرما
تاريخ شروع
1400/06/01
تاريخ پايان
1401/09/20
شماره مدرک
صنعت پوشاک
توانمندسازی
قابلیت
زنجیره ارزش
برای دریافت فایل
ثبت نام
کرده و یا
وارد شوید
صنعت پوشاک در زمره بزرگترین، مهمترین و قدیمیترین صنایع جهان است که مورد توجه اغلب کشورها و اقتصادهای بزرگ دنیا قرار دارد. مزایای متنوع آن از جمله قدرت اشتغالزایی بالا، ارز آوری، تولید ثروت ملی، نیاز به سرمایهگذاری کمتر نسبت به سایر صنایع و ارزش افزوده بالا، موجب شده است که بسیاری از کشورها فرآیند صنعتی شدن خود را صرفا از صنایع نساجی و پوشاک آغاز کنند و کماکان نیز در بخشهای دانشبنیان و با ارزش افزوده بالا پیشرو باشند. با وجود پتانسیل موجود، صنعت پوشاک ایران هر چند در سالیان گذشته رونق داشته اما نتوانسته به رشد و توسعه مناسبی را دست یابد. و سؤال اینجاست که چرا علیرغم بیش از یک قرن فعالیت بنگاههای تولید پوشاک، این صنعت نتوانسته رقابتپذیر شده و جایگاه شایستهای در بین رقبا پیدا کند. نتایج حاکی از آن است که بهرهوری پایین صنعت ناشی از شاخصهای تحلیلگر صنعت از جمله مقیاس کوچک تولید، سطح پایین مهارت و تحصیلات در کارکنان صنعت، سهم پایین هزینههای تحقیق و توسعه، تمرکز بر بازار داخل و سهم اندک صادرات، تنوع پایین سبد صادراتی از جمله عواملی هستند که بر عدم دستیابی به جایگاه مطلوب این صنعت موثر بودهاند. از دیگر سو بررسیها نشان میدهد شناخت عوامل موثر بر نظام انگیزشی بنگاهها در سرمایهگذاری برای یادگیری قابلیتهای فناورانه در رشد و توسعه بنگاهها نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این پژوهش با هدف شناسایی مهمترین موانع کسب رقابتپذیری صنعتی بنگاههای پوشاک (بررسی و تحلیل عوامل درون و برون بنگاهی از منظر قابلیت های فناورانه) و تدوین سیاستهای حمایتی متناسب با آن از آخرین دستاوردهای پژوهشگران حوزه سیاست صنعتی، استفاده خواهد شد. روش تحقیق پژوهش حاضر روش تحقیق آمیخته بوده (کمی و کیفی) و از روش مصاحبه عمیق برای ارزیابی قابلیتهای قناروانه بنگاههای تولیدی پوشاک استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر بنگاههای موفق صنعت پوشاک (برخوردار از قابلیت صادراتی و توانایی بالای تولید: لیست صادرکنندگان سازمان توسعه تجارت، لیست صادرکنندگان برتر اتحادیه صادرکنندگان صنعت پوشاک، لیست برندهای برتر تولید پوشاک کشور، و لیست تولیدکنندگان موفق دفتر نساجی و پوشاک وزار صمت) بوده و جهت نمونهگیری از روش نمونهگیری هدفمند انتخابی 17 بنگاه پوشاک انتخاب و با استفاده مصاحبه و پرسشنامه نیمه ساختاریافته مورد ارزیابی قرار گرفت. ارزیابی قابلیتهای فناورانه در پنج بعد کارکردی، محصول، فرآیند تولید، بازار نهایی و پیوندها انجام شد. نتایج ارزیابی نشان میدهد در سالهای اخیر به موجب افزایش سهم بازار تولید داخل (در نتیجه جهش نرخ ارز و تحدید واردات) زمینه برای ورود شرکتهای تولیدی به کارکردها و حلقههای جدید زنجیره تولید فراهم شد. البته افزایش تحصیلکردههای رشته طراحی و دوخت و گرافیک، تجربه حضور برندهای خارجی در بازار داخل و توسعه فناوری اطلاعات (تسهیل یادگیری از اینترنت) در یادگیری قابلیتهای جدید موثر بود. ده بنگاه مورد ارزیابی بخش طراحی جدی داشتند و تعداد بیشتری هم قابلیت کار با الگوها را داشته و یک اتاق کوچک نمونهسازی داشتند. از نظر تنوع محصول، محصولات داخلی از تنوع قابل قبولی برخوردار بوده و بنگاههای تولیدی امتیازات خوبی در این حوزه کسب کردند. هرچند بخشی از این تنوع به علت محدود بودن مقیاس سفارشات بوده و با اینکه قابلیتهای تولیدی بنگاهها را افزایش داده (یادگیری تولید محصولات جدید) امّا در مواردی باعث کاهش بهرهوری در نتیجه عدم تخصصی شدن در تولید یک محصول خاص شده است. وضعیت فرآیندهای تولید در بنگاههای پوشاک چندان جالب توجه نیست. هرچند بعضی از بنگاهها از نظر تجهیزات خود را بروز نگه داشتند (برای مثال دستگاه برش و چرخهای اتوماتیک) ولی از منظر مدیریت و چینش خط تولید، سیستمهای کنترل کیفیت، داشتن گواهینامههای بینالمللی، مدیریت بهرهوری و ... عملکرد ضعیفی داشتند. این حلقه حیاتی صنعت یکی از مهمترین ضعفهای صنعت پوشاک کشور است که تا حد زیادی در قیمت و کیفیت محصولات تولید داخل خود را نشان میدهد. از اینرو در اولویت قرار دادن ارتقای فرآیندهای تولیدی باید یکی از محورهای اساسی هر نوع سیاست صنعتی صنعت پوشاک باشد. در خصوص بازارهای نهایی، تمرکز عمده بنگاههای افزایش سهم بازار داخل بود. هرچند بعضی بنگاهها بهصورت غیر مستقیم در بازارهای منطقهای (عمدتا عراق و افغانستان) بهصورت محدود حضور داشتند. از طرف دیگر متنوعسازی کانالهای فروش (فروش اینترنتی، دریافت سفارش از برندها و فروش از طریق فروشگاههای زنجیرهای) قابلیتهای جدیدی به بنگاههای پوشاک داده است. همکاری با پلتفرمهای فروش اینترنتی یا توسعه پلتفرم بنگاه نیازمند مهارتهای خارصی است که بعضی از بنگاههای پوشاک به خوبی آن را بدست آوردهاند یا در حال کسب آن هستند. از طرف دیگر ظهور برندهای داخلی دارای فروشگاههای زنجیره که باعث تجمیع سفارشات به تولیدیهای پوشاک شده (برخلاف سفارشات خرد بوتیکهای مستقل و عمده فروشها) زمینه را برای سرمایهگذاری در تولید صنعتی پوشاک فراهم کرده است. بهعبارت دیگر سفارشگذاری بزرگ یکی از عوامل مهم برای تولید صنعتی پوشاک و ارتقای شیوه تولید است. از اینرو حمایت از برندهای داخلی و فروشگاههای زنجیرهای پوشاک با هدف ارتقای زنجیره تولید اهمیت قابل توجهی دارد. البته لازم به ذکر از که تمرکز بر روشهای فروش مستقیم مانند فروش اینترنتی یا توسعه فروشگاههای زنجیرهای نیازمند صرف زمان و انرژی قابل توجه بنگاه است و عموما این نوع بنگاهها تمرکز چندانی بر تولید نمیکنند و عموما هم ترجیح میدهند تولید را برونسپاری کنند. از اینرو وجود تامینکنندههای بزرگ و مطمئن به طور فزایندهای اهمیت پیدا میکند. در نهایت در خصوص پیوندها، ارتباط با سایر بنگاههای تولید پوشاک اخیر با فعال شدن چند انجمن مرتبط با صنعت پوشاک در حال افزایش است. هرچند هنوز ارتباطات محدود بوده و بیشتر در راستای سفارشدهنده و سفارشگیرنده تعریف میشود و چندان خبری از همکاریهای مشترک برای تامین نهادهها، آموزش نیروی کار و چانهزنی با نهادهای عمومی نیست. در مورد همکاری با تامینکنندگان و خدمات محلی تا حد تامین نیاز و گاهی هم بیشتر این پیوندها ایجاد شده است. نکته مهم این است که افزایش بازار تولیدات داخلی در سالهای اخیر باعث افزایش کمی و کیفی خدمات دهندگان این صنعت شده است. در نهایت تعامل و همکاری بنگاههای پوشاک با بخشها و نهادهای دولتی و عمومی بسیار محدود است. هرچند با توسعه صنعت در سالهای اخیر و همچنین فعال شدن انجمنها کمی این تعامل در حال افزایش است. ولی این بخش نیازمند تحول جدی بوده و هنوز پیوند مناسبی بین نهادهای عمومی مانند دانشگاهها، موسسات آموزشی و فنی و حرفه و سازمانهای دولتی برقرار نشده است. نتایج تحلیل زنجیره ارزش پوشاک ایران نشان میدهد حلقه مفقوده زنجیره ارزش در تولید صنعتی و عرضه (توسعه بازار مدرن) است. با توجه به تعدد بنگاههای کوچک مقیاس در حلقه تولید، این صنعت شدیدا نیازمند تقویت حلقههای ارزش آفرین یعنی مد و طراحی، تحقیق و توسعه و برندینگ است که در کشور به دلیل عدم توجه کافی مغفول ماندهاند. در بخش عرضه نیز فروش و بازاریابی در قالب تجارت سنتی (با محوریت بنکداران و بازار سنتی) بخش اعظمی از ارزش افزوده صنعت را نصیب دلالان کرده است. رویکرد فروش سنتی علاوه بر عدم امکان استفاده از روشهای نوین بازاریابی و فروش و عدم کسب ارزش افزوده بیشتر، موجب عدم رسوخ توانایی طراحان و مد در تولید کشور، عدم دریافت اطلاعات سلیقه و رفتار پوششی مصرفکنندگان و نتیجتا عدم استقبال افراد جامعه از تولیدات داخلی و اقبال بسوی واردات شده است. در انتها راهکارهای پیشنهادی در دو سطح بستر نهادی و زیرساخت صنعت و زنجیره ارزش و ویژگیهای بنگاه، و در 8 بخش تکمیل حلقههای زنجیره ارزش (تامین، تولید و توزیع) نساجی و پوشاک، توانمندسازی و ارتقای قابلیت بنگاه، توسعه فناوری و ارتقای توان تولید داخل، استانداردسازی، توسعه بازار، سیاستهای تجاری و تعرفهای، تامین مالی و سرمایهگذاری، و سیاستهای رگولاتوری (تنظیمگری) احصا گردید.
برای ثبت نظرات
ثبت نام
کرده و یا
وارد شوید
کلیه حقوق اين سامانه متعلق به
موسسه مطالعات و پژوهشهاي بازرگاني
است.